
آمار مشارکت مردم در انتخابات، پیامهای روشنی به تصمیمگیران نظام ما دارد. مردم هرچند که بهدلیل مشکلاتی که در جامعه وجود دارد از قبیل گرانی، بیکاری، تورم و بیماری کرونا ناراضی هستند و شاید یکی از دلایل موثر در کاهش مشارکت مردم در انتخابات باشد، ولی آنچه که این نارضایتی را تشدید میکند و باعث گلهمندی بیشتر مردم میشود امتیازهای ویژه و موقعیتهای ممتازی هست که برخیها در سایهی انقلاب به آن دسترسی دارند. زمانی تحمل مشکلات برای مردم آسانتر میشود که احساس کنند مسئولان ردهبالای کشور نیز کم و بیش مثل مردم با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند و آنها هم بیمشکل نیستند.
در نقطهی مقابل، اگر مردم احساس کنند که این مشکلات که به حق یا ناحق پیش آمده فقط برای مردم هست و آقازادهها و فامیلهای مسوولین ردهبالا و کسانی که نفوذ بالایی در حکومت دارند از این مشکلات دور هستند، آن موقع تحمل مشکلات برای مردم سخت خواهد بود.
یکی از دلایلی که علیرغم این فضای نامطلوبی که بر سپهر سیاسی کشور حاکم است اما، مردم باز هم در حد 30 درصد به آقای رئیسی رای دادند؛ این بود که امیدوار شدند شایستهسالاری جای فامیلسالاری را خواهد گرفت. در دولت قبل، فامیلسالارهایی که وجود داشت درنتیجهی فعالیت رسانههای اصولگرا خیلی پررنگ به اطلاع مردم رسید و این خود باعث تشدید نارضایتی عامهی مردم شد و اصطلاح ژن خوب هم مربوط میشد به فرزندان یکی از رجُل سیاسی کشور؛ یعنی در دولت قبل اگرچه انتصابات فامیلی وجود داشت و رسانهها هم آن را در حداکثر بُرد منعکس میکردند و این باعث نارضایتی مردم میشد، اما به شدت امروز نبود.
امروز این انتصابات فامیلی به دو دلیل برای مردم رنجآورتر هست؛ 1) مردم اصلا به این دلیل آقای رئیسی را در این مرحله ترجیح دادند که احساس کردند ایراداتی که در رسانهها این همه روی آن مانور داده میشود، رفع خواهد شد. 2) مردم احساس کردند با یک تیم عدالتخواه روبهرو هستند.
متاسفانه اخبار انتصاباتی که از وزارتخانههای مختلف به گوش میرسد، اکثرا این شائبه را تقویت کرده که مسئولان دفاتر وزرا، بازرسان ویژهی آنها، مشاوران برخی از وزرا، برخی از استانداران و مدیران کماکان براساس رابطهی فامیلی، یا نسبتهای دامادی، آقازادگی، پسرخواهری، پسربرادری و امثالهم دارد اتفاق میافتد.
در این خصوص، باید به ریشهی این حساسیتها هم توجه کرد. چرا مردم انقدر نسبت به انتصاب فامیلها، آقازادهها و دامادها به مسئولیتها حساس شدهاند؟ برای پرهیز از اطالهی کلام باید صریحا بگوییم که در شرایط فعلی در کشور ما هر کسی مسئولیت داشته باشد، سه امتیاز نقد را تصاحب میکند که برای همه شیرین است.
در وهله اول، حقوق، مزایا، دریافتیها و امکانات مادی از قبیل خودرو و مسکن و ماموریتهای داخلی و خارجی است. بهنحوی که مثلا در یک شرکت، در یک اداره و یا در یک ارگان تفاوت دریافتی بین مسئول و یک کارمند همطراز شاید 3 برابر بشود؛ یعنی اگر مثلا یک نفر کارمند استانداری هست و امرز حقوق او 10 میلیون تومان است، اگر همان فرد استاندار یا معاون استاندار بشود مجموع مزایا و دریافتی او شاید بیش از 3 برابر بشود. در خیلی از ادارات وضعیت همین طور است. در یک بیمارستان یا یک شرکت فنی و بازرگانی و امثالهم هم به این نحو است. یک کارشناس ممکن است 20 میلیون تومان دریافتی داشته باشد، ولی وقتی تبدیل به مدیر میشود و به مدیریت ارتقا پیدا میکند، ممکن است مجموع دریافتیهای مستقیم و غیرمستقیم او از بابت ماموریت و خودرویی که در اختیارش هست و اضافهکار، پاداش سالانه و مسکن بالغبر 100 میلیون تومان بشود. من صدها مورد بلکه هزاران مورد از اینها را میتوانم مثال بزنم. بنابراین یک کارمند عادی بانک صبح تا عصر درنهایت سختکوشی، ممکن است 8 میلیون دریافت کند، ولی وقتی ارتقا به ریاست پیدا میکند برآوردها نشان میدهد که دریافتی او از طرق مختلف سه برابر میشود. پس مسالهی اول امتیازات مادی و مالی هست.
مسئله دوم قدرت است که برای انسانها جذاب است و در کشور ما وقتی کسی مسئولیت دارد، قدرت او کاملا آشکار میشود؛ میتواند از گِیتهای اختصاصی رد بشود، میتواند در جایگاههای اختصاصی بنشیند، میتواند از خطوط ویژه رانندگی کند و مزایای رنگارنگی که میتواند کسب کند که این امتیازات در کشورهای دموکراتیک در دنیا وجود ندارد.
سومین امتیاز قابلتوجه هم روابطی است که ایجاد میشود؛ یعین وقتی یک نفر فرض کنید که مدیرکل یا رئیس یک سازمان میشود، به طور مثال، رئیس سازمان صنایع و معادن یک استان میشود، هم در مجموعهی خودش به انحاء مختلف میتواند افرادی را استخدام بکند و به کار بگیرد و هم اینکه این فضای رانتی برایش ایجاد میشود که تمام فامیلها، دوستان و اقربای خودش را با توصیه در شرکتهایی که به نحوی با آن سازمان کار دارند به کار بگمارد و مثلا انحصار هم به سازمان صنایع ندارد، راه ، شرکت گاز و محیط زیست . بقیه هم همینطور است. در هر جایی اگر کسی مسئولیتی پیدا میکند، به واسطهی روابطی که برای او ایجاد میشود دستش برای اقدامات بعدی باز میشود.
البته اینها امتیازات پررنگی هستند که مسئولان در کشور ما به دست می آودند. البته، امتیازات دیگری هم وجود دارد و همهی اینها باعث میشود یک جذابیت فوقالعادهای برای پستها و مسئولیتها در ایران وجود داشته باشد. زمانی که نخبگان جامعه، تحصیلکردگان جامعه و تلاشگران کشور احساس میکنند که این انتصابات نه براساس شایستگی، توانمندی، درستکاری و لیاقت شخص بلکه براساس تعلقات سیاسی و فامیلی و حزبی هست و عمدتا بر پایهی ارتباطات هست، تحمل این شرایط برای مردم تلخ میشود و از این وضعیت ناراحت هستند.
من امیدوار هستم که آقای رئیسی در آغاز دولتشان این موضوع را بهصورت ریشهای درمان کنند و فرآیند ارتقاء کارکنان و انتصاب پستمدیریتی را چه در شرکتهای دولتی و شبهدولتی، چه در سازمانها و ادارات را به نحوی تنظیم بکنند که از این فضای بهشدت مایوسکننده، ضدنخبهگرایی و ضدشایستهسالاری دور بشود و اصلاح بشود و براساس شاخصهایی مثل شایستگی، لیاقت، تحصیلات، هوش و خلاقیت، علاقهمندی به نظام و کشور، درستکاری و ازجمله رنجکشیده بودن طرف برگردد. مسئولان باید با درد محرومان و اقشار کمدرآمد جامعه آشنایی داشته باشند و مسئولان با این معیارها انتخاب شوند وگرنه آن ناامیدی که در اواخر دولت قبل ایجاد شده بود، بهصورت ریشهایتر و عمیقتر در جامعه شکل خواهد گرفت و این شرایط بسیار برای کشور و نظام عزیز ما بد هست.
نکته آخر هم معرفی برخی از وزرا بود که ما دیدیم با چه شعارهای فریبندهای مسئولیتشان را گرفتند که مثلا بورس در سه روز درست میشود، خودرو چنین میشود و مسکن آنچنان میشود، ولی ما دیدیم که اینها فقط شعار بودند و در سه ماهی که از عمر دولت گذشت، شرایط نهتنها بهبود پیدا نکرده بلکه در عرصههای مختلف شرایط برای مردم سختتر شده است.
خوشبختانه علائمی که مجلس بروز میدهد، نشان میدهد که این پیام را از جامعه گرفته و عدمرای به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش نشان داد که اکثریت مجلس متوجه حساسیت افکار عمومی هست. اینکه به جای اینکه یک فرد نخبه، ممتاز تحصیلی، یک فردی که از قاطبهی مردم هست، یک آدم بیادعا و یک آدم معمولی در پستها نصب بشود، متاسفانه دولت سراغ برخی از عوامل دیگر رفته بود که از مجلس پاسخ خوبی نگرفت.
من امیدوار هستم که این پیامها به گوش آقای رئیسجمهور برسد و ایشان در ادامه دخالت بکنند و بیشتر حساسیت به خرج دهند؛ چراکه مردم الان انتظار دارند مسئولان در رفتارشان، در کردارشان، در محل سکونتشان، در همهی ظواهر رفتاریشان و حتی فکرشان خودشان را با مردم همطراز بدانند و خودشان را یک سروگردن باتقواتر، بالاتر و بهتر از دیگران ندانند.
نویسنده: مؤید حسینی صدر
۰۸:۴۰ ,۰۲ آذر ۱۴۰۰