مککارتی پیروز شده است؛ اما با هزینهای نگرانکننده برای کشور و حزب خود! افراطگرایان جمهوریخواه از انتخاب حزب خود برای ریاست مجلس نمایندگان آمریکا جلوگیری کردند و راهی را پیش گرفتند که شبیه بیراهه است؛ آنها آینده حزب را به خطر انداختهاند.
برخی از ویژگی های درگیری در حزب جمهوریخواه که در این هفته به نمایش درآمد چیز جدیدی نیست. هر حزبی مسائل ایدئولوژیک خود را دارد. با این حال، برخی موارد نشاندهنده یک تغییر اساسی هستند. برخلاف مخالفانی که در گذشته رهبری کنگره را به چالش کشیدند، این بار برخی با دادن امتیازات، اعتقادات ایدئولوژیک شخصی خود را به برنامه حزب جمهوریخواه تبدیل کردهاند.
در دو ماه اخیر برای جمهوریخواهان، اختیارات رئیس مجلس، تنها مقام رهبری کنگره که در قانون اساسی مشخص شده بود، در خطر بود. تا جایی که قوانین مجلس اجازه میدهد، رئیس، دستورکار مجلس را تعیین میکند. اینبار جمهوریخواهان کار مجلس را به بنبست کشاندند و بهدنبال کاهش قابلملاحظه قدرت رئیس مجلس بودند. آنها مککارتی را مجبور کردند که به تغییر قاعدهای بپیوندد که بار دیگر به یک عضو اجازه میدهد که برای رهبری او رأی عدم اعتماد بدهد و اکنون مککارتی را مجبور کردهاند که حتی بیشتر از قبلیها تسلیم شود.
اختلافات درونحزبی بر سر اختیارات رهبری چیز جدیدی نیست. آخرین بنبست بر سر انتخاب رئیس مجلس، در سال 1923، به درخواست جمهوریخواهان مترقی برای امتیازات رویهای از محافظهکاران حزب، بهویژه فردریک ژیلت از ماساچوست، رئیس دو دوره قبلی، مربوط میشد. بهطور مشابه، «شورش» سال 1910 علیه جوزف کانن از ایلینویز، که توسط جمهوریخواهان رهبری میشد، سیطره رئیس مجلس را بر سیاست و اختیاراتش سست کرد.
با این حال، صفبندی فعلی نیروها بسیار متفاوت است؛ زیرا دیگر این «میانهروها» نیستند که خواهان تغییر سیاستها برای رهبری حزب هستند؛ آنها آشکارا نوادگان معنوی جنبش تیپارتی هستند که در سال 2010 به کنگره راه یافتند. برای دوازده سال، اعضای این گروه «اصول» خود را بالاتر از «مصلحت» قرار میدهند و با انگیزه احساس مسئولیت یا ترس از عواقب شکست ـ با دموکراتها در مجلس نمایندگان و سنا معامله میکنند تا از تصویب قوانین اساسی اطمینان حاصل کنند. تندروها پس از این واقعه انتقام خود را از رهبری گرفتند.
در سال 2014، اریک کانتور، رهبر اکثریت جمهوریخواه مجلس نمایندگان ـ نفر بعدی برای ریاست مجلس ـ شکست تکاندهندهای از یک رقیب جناح راست از حزب خود متحمل شد. این صرفاً یک مقدمه بود: همان نیروهای افراطی سپس در سال 2015، جان بونر، رئیس جمهوریخواه را کنار زدند و در سال 2019، پل رایان، رئیس مجلس را بیرون راندند. اکنون نیز آنها موفق شدهاند سازوکاری را تهیه کنند که رئیس مجلس را در معرض تهدید دائمی برکناری فوری قرار خواهد داد. این موضوع کوچکی نیست. فرق میکند که چالشها برای رهبری حزب از میانه یا از افراط نشئت میگیرد. افزایش وزن میانهروها عموماً به نفع حزب و کشور است و در واقع نوعی از همکاری دو حزب را که برای انجام فعالیتهای قوه مقننه ضروری است، تقویت میکند.
در مقابل، امتیازاتی که مخالفان امروز بهدست آوردهاند، به جمهوریخواهان و همچنین کشور آسیب میزند. در واقع، افراطگرایان از رهبران حزب خود میخواهند که هیچ قانونی را دنبال نکنند که شخصاً آن را قبول ندارند! مهم نیست که چقدر برای آینده حزب مهم است و مهم نیست که چقدر برای کشور حیاتی است. آنها نهتنها میخواهند همه همکاریها را با دموکراتها قطع کنند (به همان اندازه که این موضع ناراحتکننده است)؛ آنها همچنین میخواهند همکاران جمهوریخواه خود را وادار کنند که به خواست خود به اراده عده معدودی، سر خم کنند!
از زمانی که جمهوریخواهان در سال 1995 کنترل مجلس را دوباره بهدست گرفتند رهبری حزب، قانون هاسترت را رعایت کرده است. اجرای آن توسط دنیس هاسترت (یک جمهوریخواه از ایلینویز که بعداً بهدلیل کودکآزاری زندانی شد) اجرا شد. رهبری تنها سیاستهایی را پیش برد که از حمایت اکثریت کنفرانس جمهوریخواهان برخوردار است.
اکنون که افراطگرایان پیروز شدهاند، محدودیتهای جدید و بیش از حد بر رهبری، چشمانداز تعطیلی طولانیمدت دولت و نکول تاریخی بدهی ملی را افزایش میدهد. آنها همچنین آینده حزب را به خطر میاندازند.
از 200 جمهوریخواه که از مککارتی در رأیگیری اولیه برای رئیس مجلس حمایت کردند، 18 نفر نماینده مناطقی هستند که در سال 2020 به جو بایدن رأی دادهاند.
افراطگرایان در حزب جمهوریخواه دوست دارند همکاران میانهرو خود را با عنوان (RINO) تحقیر کنند؛ اما خواسته میانهروها تا حد زیادی به نفع کشور بود، چه زمانی که رهبری را در گذشته به چالش کشیدند و چه زمانی که اخیراً از آن حمایت کردند.
5965
منبع: دیپلماسی ایرانی