
چه اقداماتی برای مقابله با چالشهای پیشروی جهان عرب صورت گرفتهاند؟ من هشدار میدهم که منطقه در معرض خطر جدی عقبماندگی در زمینه توسعه انسانی قرار دارد.
زمانی که خیزش اعراب بیش از یک دهه پیش آغاز شد مردمان در کشورهای عربی امیدوار بودند که این خیزشها منجر به کثرتگرایی بیشتر، حکومت و نظامهای دموکراتیکتر شوند که در آن اجرای قانون بدون ترس از حاکم و یا تصور اینکه لطفی از جانب اوست اجرا شود. همچنین این امید وجود داشت که توسعه اقتصادی استانداردهای زندگی را بهبود بخشد و به شیوهای سیستماتیک و پایدار به چالشهای بیکاری فزاینده، افزایش بدهی عمومی و افزایش قیمتها رسیدگی کند.
برخی از جمله من هشدار دادند که پیش از آنکه اعتراضات به یک دولت مدرن متکثر با نهادهای پایدار منتهی شود ممکن است سالها به طول انجامد تا شاهد تغییر واقعی در جهان عرب باشیم. تا همین اواخر، بهنظر میرسید که وعده اولیه تونس نشان میداد که یک موفقیت سریع از نظر ایجاد یک دموکراسی مدنی و از بین بردن شکاف بین منطقه عربی و سایر نقاط جهان ممکن است واقعاً امکانپذیر باشد.
باوجوداین، با گذشت بیش از ده سال از بهار عربی، جهان عرب کماکان از آموختن هر گونه درسی از آنچه که ممکن است منجر به جوامع مدرن باثباتتر و مرفهتر شود خودداری میورزد. اکثر رژیمهای عربی از نظر شاخصهای آزادی و دانش از بقیه نقاط جهان عقبتر هستند. پیامدهای این زوال را میتوان در سطوح رقتبار توسعه منطقه مشاهده کرد.
دولتهای شکستخورده و دولتهای اقتدارگرا
در سراسر جهان عرب موارد اندکی وجود دارند که بتوانند دشمنان آن منطقه را خوشحال کنند چه برسد به یک دوست. تعدادی از کشورهای عربی در راه تبدیلشدن به کشورهای شکستخورده هستند که بر اثر جنگهای داخلی و دولتهای شکننده از هم پاشیدهاند. منابع آن کشورها از سوی بازیگران خارجی به یغما برده شدهاند.
بخش عمده این کشورها آن دسته از کشورهایی هستند که به تنوع اجزای تشکیلدهنده خود احترام نمیگذارند: لبنان، لیبی، یمن، سوریه و عراق نمونههای بارز چنین کشورهایی هستند. اگرچه آن کشورها منابع انسانی، مالی و طبیعی را در اختیار دارند، اما فاقد استانداردهای اساسی حکمرانی یا احترام به تنوع قومی، مذهبی و جنسیتی خود هستند.
مدل دیگر دولت اقتدارگراست. پیش از بهار عربی چنین سیستمهایی در اکثر کشورهای عربی وجود داشتند و امروزه نیز علیرغم وخامت شرایط اقتصادی، امنیتی و اجتماعی، به کنترل خود بر امور ادامه میدهند. این مدلی است که بهسختی تغییر میکند؛ زیرا کسانی که دارای منافع شخصی هستند ترجیح میدهند سادهترین راه را از نظر سیاسی انتخاب کنند.
این مدل منجر به اتکا به کمکهای خارجی، بدهیهای عمومی، مالیاتهای غیرمستقیم و تورم بالا در مقابل اصلاحات سیاسی و اقتصادی معنادار میشود. در چنین مدلی هر تصمیمی با هدف حفظ امتیازات شخصی و سیستم رانتی منسوخ شده اتخاذ میشود. در حالی که مصر شاهد تداوم این مدل است تونس در آستانه پیوستن مجدد به این دسته از کشورهاست. صاحبان قدرت در تونس حتی نتوانسته چشماندازی اقتصادی برای رسیدگی به مشکلات آن کشور خسته ارائه کنند.
پادشاهیهای عرب و کشورهای عربی خلیج فارس
سومین مدل موجود در جهان عرب توسط اکثر پادشاهیهای عرب نمایندگی میشود. این مدل اصلاحات جزئی را با تمرکز بر چند تغییر اقتصادی و اجتماعی ارائه میکند که حتی بهطور مختصر عموم مردم را آرام میکند. باوجوداین، در این مدل هیچ چشمانداز جامعی برای ایجاد یک دولت مدرن ندارد و سیستمهای حکمرانی طراحیشدهای را شامل نمیشود که بین توسعه اقتصادی پایدار از طریق افزایش بهرهوری از یک سو و سرمایهداری رانتی از سوی دیگر تمایز قائل میشوند با این امید که توازن و تعادلی ایجاد شود.
بسیاری از کشورهای عربی خلیج فارس بهطور طبیعی متوجه شدهاند که نمیتوانند برای همیشه به نفت وابسته باشند و از نظر توسعه اقتصادی جدی گامهای بزرگی برمیدارند. آنچه زمامداران آن کشورها نمیتوانند درک کنند این است که باید گامهای موازی در زمینه اصلاحات سیاسی نیز بردارند.
مشکلات عمیقی که توسط حکمرانی ضعیف تشدید شدهاند
چالشهایی که جهان عرب با آن مواجه است جدی و ریشهدار میباشند که با دههها حکمرانی ضعیف تشدید شدهاند. باوجوداین، منطقه با مشکلات جدیدی نیز مواجه است: علاوه بر مشکلات ناشی از بهار عربی و کاهش قیمت نفت اکنون شیوع کووید۱۹ و حمله روسیه به اوکراین نیز وجود دارد.
این چالشهای جدید اگرچه ماهیت موقتی دارند بهطور کلی کار را دشوارتر ساخته و باعث افزایش جدی بیکاری، بدهی عمومی، تورم و قیمت مواد غذایی شده اند.
نادیدهگرفتن تغییرات آبوهوایی
یکی دیگر از مسائل مهمی که در منطقه تا همین اواخر در منطقه نادیده گرفته شده تغییرات آبوهوایی میباشد. افزایش دما باعث تسریع تبخیر آب، کاهش ذخایر آب و کاهش میزان زمینهای قابلکشت میشود. بنبست بین مصر و اتیوپی بر سر سد بزرگ رنسانس اتیوپی نشان میدهد که تغییرات آبوهوایی قادر هستند بر روابط بینالملل تأثیرگذار باشد.
جهان عرب که در حال حاضر بیش از نیمی از کل پناهندگان جهان را در خود جای داده خود را در قلب بحران پناهجویان میبیند. جدای از تأثیر پناهندگان بر ساختار قومی کشورهای میزبان این بحران لزوماً پیامدهای انسانی، اقتصادی و امنیتی دارد.
مجموعه جعبه ابزار سیاستگذاری دیروز به اندازه کافی خوب نیستند
امروزه ما در منطقهای زندگی میکنیم که گرفتار بحرانهایی است که بسیاری از بحرانها غیرقابل پیشبینی و با تأثیرات جهانی هستند. مجموعه جعبه ابزار سیاستگذاری دیروز برای مقابله با چالشهای امروز در جهان عرب یا فراتر از آن به اندازه کافی خوب نیست. پرسش این است: آیا ابزار قدیمی حتی قادر به حل چالشهای دیروز بود؟
این فریاد ناامیدی در مورد آینده نیست. همچنین، ما نمیتوانیم بدون خطر پیامدهای جدی تسلیم وضعیت موجود شویم. در واقع، این وظیفه ما بهعنوان شهروندان کشورهای عربی است که زنگ خطر را علیه هر گونه ادامه وضعیت فعلی به صدا درآوریم.
اگر کشورهای عربی بخواهند به توسعه انسانی دست یابند به رویکردهای تازه از جمله چشمانداز جامع و یکپارچه برای رسیدگی به چالشهای خاص سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود نیاز خواهند داشت. هیچ راه آسانی وجود ندارد: هیچ اصلاحات ناشی از دودلی و تردید یا اشتیاق به گذشته باعث محافظت از کشورها در برابر چالشهای حال و آینده نخواهند شد.
من نگران آن هستم که در صورت نادیدهگرفتن این تهدیدات شاهد موج تازهای از اعتراضات اعراب باشیم. چنین اعتراضاتی ممکن است کمتر از اعتراضات پیشین در سالیان گذشته مسالمتآمیز باشند و ممکن است پیامدهای گستردهای داشته باشند که به نفع هیچیک از ما نخواهد بود.
5965
منبع: فرارو
نویسنده: مروان معشر
۰۸:۴۱ ,۲۶ دی ۱۴۰۱