
محمدکاظم سجادپور در یادداشتی مینویسد: دوران قبل و بعد از حمله به اوکراین، دو دوران متفاوت از نظر زیست استراتژیک اروپایی است. این مرحله جدید، پرسشهای فراوان راهبردی را بهدنبال خود آورد که نهفقط برای اروپا؛ بلکه برای دیگر نقاط جهان و تمام محاسبات و محاسبهگران استراتژیک، پاسخ به آنها حائز اهمیت است. از جمله این پرسشها آن است که کنشگری استراتژیک اروپا بعد از وقایع اوکراین چگونه قابل تجزیهوتحلیل است؟
اروپا در پیش از هفت دههای که از پایان جنگ جهانی دوم میگذرد و در پی خرابیهای سهمگین آن جنگ، تلاش گستردهای برای بازسازی همهجانبه خود کرد. در این ۷۰ سال، اروپا، علاوه بر بازسازی اقتصادی خود، بهمرور، هنجارسازی و نهادسازیهای متنوعی را پردازش کرد. در ۳۰ سالی که از پایان جنگ سرد میگذرد و با در نظر گرفتن این واقعیت که بسیاری از تحولات مربوط به فروپاشی شوروی و دوران پسافروپاشی در اروپا رخ داد، چهره اروپا دگرگون ولی کموبیش بهسامان شد؛ بهگونهای که اروپا بهتدریج از «خودمختاری استراتژیک» سخن گفت و نظریهپردازان اروپایی در این خصوص قلمفرسایی کردند و در این میان، اتحادیه اروپا، تبدیل به نهادی فوقدولتی شد و اگر خروج انگلیس از آن نبود، ادعا و عمل اتحادیه اروپا، بهعنوان موفقترین نهادسازی چندجانبه فراقارهای، نمونهای در تاریخ روابط بینالملل میشد، اما حمله نظامی روسیه به اوکراین در اسفند ۱۴۰۰ (نوامبر ۲۰۲۲) بیتردید زلزلهای استراتژیک برای اروپا، تفکرات اروپاگرایانه و هویت اروپایی بود.
دوران قبل و بعد از حمله به اوکراین، دو دوران متفاوت از نظر زیست استراتژیک اروپایی است. این مرحله جدید، پرسشهای فراوان راهبردی را بهدنبال خود آورد که نهفقط برای اروپا، بلکه برای دیگر نقاط جهان و تمام محاسبات و محاسبهگران استراتژیک، پاسخ به آنها حائز اهمیت است. از جمله این پرسشها آن است که کنشگری استراتژیک اروپا بعد از وقایع اوکراین چگونه قابل تجزیهوتحلیل است؟ در پاسخ به این سؤال «بههمریختگی امنیت اروپایی»، «برآمدن استراتژیک اروپا در مناسبات فرا آتلانتیکی» و «زمزمههای استراتژیک برای کنار آمدن با روسیه» مفاهیم مناسب و توضیحدهندهای هستند.
اروپا بههیچوجه فکر نمیکرد، آرامش ۷۰ساله آن با جنگی در اوکراین بههم ریزد. این بحث که مقصر این جنگ روسیه بهعنوان آغازگر یا تحریک ناتو باعث واکنش روسیه شده است بسیار مطرح و در درون خود، گفتمانها و خردهگفتمانهای فراوانی را جا داده است. آنچه که فراتر از بحث تقصیریابی مهم جلوه میکند، نتایج عملی جنگ است. جنگ، اوکراین را تبدیل به کشوری نیمهویران کرده و در منظر اروپایی، امنیت و سامانههای امنیتی اروپایی را دگرگون کرده است.
اولین مرتبه بعد از جنگ جهانی دوم است که غرب اروپا، صحنه نبرد و خونریزی است. موج پناهندگان که بیش از ۵میلیون نفر تخمین زده میشود، به امنیت انسانی اروپا آسیب رسانده و بهعلاوه برخورد دوگانه با مهاجران اوکراینی بهعنوان مهاجران اروپایی و مهاجرین غیراروپایی از آسیا و آفریقا، ادعای اخلاقی برابرطلبی اروپایی را به چالش کشیده است. فراتر، امنیت انرژی اروپایی که بر پایه دریافت انرژی از روسیه سامان یافته بود وارد مرحلهای برزخی شده است. خلاصه آنچه جوزپ بورل، هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپایی به تمثیل گفت «باغ اروپایی»، چشمانداز جنگل ناامن و بههمریخته را دارد فراروی خود میبیند. اروپا گرفتاری استراتژیک چندلایهای یافته که برجستهترین آن ضعف بنیادین استراژیک این قاره، علیرغم همه نهادسازیهاست و آنچه در این ضعف، جلوه میکند، برآمدن استراتژیک آمریکا در پهنای امنیت اروپایی و مناسبات فراآتلانیکی است.
ناتو، هرچند متشکل از اعضای اروپایی، کانادا و آمریکاست، ولی جوهره و بنیادی آنگلوساکسونی دارد و بر محوریت ایالات متحده و قدرت نظامی آن میچرخد. دبیرکل سازمان چندجانبه ناتو که امور اداری، سیاسی و هماهنگی را انجام میدهد، اروپایی، ولی فرماندهی و رهبری نظامی، بهخاطر موقعیت ایالات متحده در اختیار آمریکاست. اروپا برای امنیت خود، بیش از هر زمان دیگر نیازمند به ناتو است. در این کارزار، این آمریکاست که ابتکار عملیات نظامی علیه روسیه را در دست گرفته است. جنگ اوکراین، جنگ آمریکا و روسیه، بهوسیله وکیل است. آمریکا مستقیم در عملیات نظامی شرکت نمیکند ولی آنچه که اوکراین انجام میدهد بدون مشارکت آمریکا نیست.
آمریکا جنگ روسیه را فرصتی برای تضعیف روسیه از نظر استراتژیک میداند. آمریکا در فراسوی مکان جنگ است ولی جنگ در اروپا در جریان است و اروپا احساس راحتی ندارد.
در این احساس و ادراک ناخوشایند اروپایی است که در ایام اخیر مهمترین قدرتهای اروپایی یعنی آلمان و فرانسه، زمزمههایی سر دادهاند که ماهیت استراتژیک دارد. فرانسه در این زمینه، قدری متفاوتتر از آلمان، سخن گفته است.
5965
منبع: دیپلماسی ایرانی
نویسنده: محمد کاظم سجادپور
۱۶:۳۲ ,۰۲ بهمن ۱۴۰۱