
این روندها دائمی نیستند. مشکلات پیچیده جهان همواره به افرادی اجازه میدهند که پاسخهایی ساده، اغواکننده و اشتباه ارائه کنند. باوجوداین، بیایید امیدوار باشیم که در سال ۲۰۲۳ میلادی پوپولیسم بهدلیل قلابی و ساختگیبودن آن بهدلیل آنچه که هست فاش و آشکار شود.
چنین پایگاه حامیانی یک درس را برای خود درونی کردهاند اینکه «میانهروهای ترسو» بهطور مداوم به آنان و خواستههایشان خیانت کردهاند. راهحل در حال حاضر حفظ تسلط دائمی بر ریاست مجلس است و اینکه این اطمینان حاصل شود که او همواره آنچه را که تندروهای حزب میخواهند انجام خواهد داد. همانطور که بسیاری اشاره کردهاند این یک دستورالعمل برای باجگیری دائمی و هرجومرج مداوم است.
مشکلات حزب جمهوریخواه شدید هستند. «نیوت گینگریچ» گفته که آن حزب اکنون در بدترین وضعیت در مقایسه با شش دهه گذشته قرار گرفته است. باوجوداین، این تنها وضعیت گریبانگیر حزب جمهوریخواه نیست و در بسیاری از کشورهای جهان پوپولیستها در حال شلاقزنی هستند.
به بریتانیا نگاه کنید جایی که برگزیت شاید هدف نهایی پوپولیستی قرن بیستویکم باعث ویرانی در حزب محافظهکار آن کشور شده است؛ حزبی که پیشتر از آن تحت عنوان قدیمیترین و موفقترین حزب سیاسی جهان یاد میشد. بریتانیا از سال ۲۰۱۶ در شش سال گذشته پنج نخستوزیر داشته است. این در حالی است که در سالیان پیش از آن برهه زمانی بریتانیا ظرف مدت سه دهه پنج نخستوزیر به خود دیده بود.
تصمیم بریتانیا برای خروج از بزرگترین بازار محصولات خود یعنی اتحادیه اروپا همچنان چشمانداز اقتصادی ناامیدکنندهای را در مقابل آن کشور قرار میدهد و بریتانیا کماکان ضعیفترین اقتصاد گروه هفت است. در گروه جی ـ۲۰ نیز تنها پیشبینی میشود روسیه وضعیت اقتصادی بدتری در مقایسه با بریتانیا در آینده نزدیک داشته باشد.
داستان مشابهی نیز در آمریکای جنوبی در جریان است. کشورهای آن قاره در پوپولیسم دستراستی و دستچپی غرق شدهاند. هیچیک از آن نسخهها عملکرد خوبی نداشتهاند. در برزیل «ژایر بولسونارو» در تلاش برای انتخاب مجدد متحمل شکست شد، اما برنده انتخابات یعنی «لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا» که پیشتر نیز رئیسجمهور برزیل بود نیز در اجرای رادیکالترین وعدههای خود با مشکل مواجه خواهد شد.
در شیلی، پوپولیستهای چپ حول طرحی برای بازنگری کامل قانون اساسی کشور متحد شدند و قانون اساسی جدیدی را مطرح کردند که حتی بسیاری از سیاستمداران چپ میانه آن را افراطی و غیرقابل اجرا میدانستند. در همهپرسی صورتگرفته درباره آن طرح ۸۶ درصد از مردم شیلی شرکت کردند و قانون اساسی جدید را با ۶۲ درصد رد کردند.
در آن سوی جهان، در استرالیا سیاستمداران دستراستی از سیاستها و لفاظیهای سبک ترامپ استقبال کرده بودند. در زمان نخستوزیری «اسکات موریسون» آنان به زبانی صحبت میکردند که بازتابدهنده نارضایتی رأیدهندگان مسنتر و سفیدپوست بود و کشور را از «خطرات ناشی از مهاجرت، جنایت و «باندهای آفریقایی» که ظاهراً در ویکتوریا کارشان غارتگری بود» میترساندند. باوجوداین، موریسون در نوع مواجهه با شیوع کووید۱۹ دچار اشتباهاتی شد و از نظر اقتصادی نیز موفقیت چندانی نداشت. در انتخابات اخیر محافظهکاران استرالیا بدترین شکست خود را متحمل شدند و احزاب حتی افراطیتر استرالیا نیز عملکرد ضعیفی داشتند. نخستوزیر جدید حزب کارگر از محبوبیت فوقالعاده بالایی برخوردار است.
چرا چنین تحولاتی در حال رخدادن هستند؟ پوپولیسم بهعنوان یک جنبش اپوزیسیون رشد میکند. پوپولیسم نهادهای مستقر حاکمیت را محکوم میکند، به ترسها و تئوریهای توطئه علیه به زعم آنان «نخبگان حاکم شرور» دامن میزند و بهجای برنامههای واقعی پاسخهای احساسی را وعده میدهد. باوجوداین، زمانی که پوپولیستها قدرت را در دست میگیرند سطحیبودن وعدههایشان آشکار میشوند و رهبرانشان نمیتوانند بهراحتی زمانی که در جایگاه اپوزیسیون قرار داشتند دیگران را سرزنش کرده و مسئول مشکلات بدانند.
به ایالات متحده نگاه کنید، جایی که شیوه معتدل، رفتار جدی و سیاستگذاری عملی رئیسجمهور بایدن به او دستاوردهای بزرگ قانونگذاری بدون ایجاد واکنش گسترده انتخاباتی بخشیده است. اکنون او بهعنوان یک پیرمرد سفیدپوست از این وضعیت سود میبرد. اگر باراک اوباما سیاستهای مشابهی را اعمال میکرد احساس میکنم صحبتهای بسیار بیشتری درباره «سوسیالیسم خطرناک اوباما» و «سیاستهای غیرآمریکایی اوباما» میشنیدیم که همراه با مفاهیم نژادی بودند.
پوستر و نماد اصلی پوپولیسم همواره آرژانتین بوده است. «خوان پرون» و «اوا» همسر کاریزماتیکتر او یک جنبش تودهای قدرتمند ایجاد کردند که به نخبگان حمله کرد و وعده داد که صدای ملت باشد. در واقع، آنان در عمل اقتصاد آرژانتین را نابود کردند. آرژانتین که زمانی یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان در دهه ۱۹۱۰ میلادی قلمداد میشد تنها چند دهه بعد به وضعیت اعلام ناتوانی در پرداخت بدهیها دچار شد. اکنون همه چیز برای آنان ویران شده و نشریه اکونومیست اشاره کرده که جنبش پوپولیستی آرژانتین «در پایینترین سطح خود قرار دارد.» ادواردو دوالده، رئیسجمهور پیشین آرژانتین به اکونومیست گفته بود: «بدیهی است که پرونیسم مقصر اصلی وضعیت آرژانتین است. امروز ما در بدترین لحظه خود قرار داریم.»
این روندها دائمی نیستند. مشکلات پیچیده جهان همواره به افرادی اجازه میدهند که پاسخهایی ساده، اغواکننده و اشتباه ارائه کنند؛ باوجوداین، بیایید امیدوار باشیم که در سال ۲۰۲۳ میلادی پوپولیسم بهدلیل قلابی و ساختگیبودن آن بهدلیل آنچه که هست فاش و آشکار شود.
5965
منبع: فرارو
نویسنده: فرید زکریا
۰۹:۴۵ ,۲۷ دی ۱۴۰۱