
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی مینویسد: سیاستگذاران ارشد ترکیه، پاکستان، عربستان، امارات متحده عربی، قطر و در نهایت جمهوری آذربایجان که همگی از جمله دولتهای شکننده بوده و سیاستگذاریهای احساسی و آرمانی دارند و البته برخی مانند قطر و امارات متحده عربی به اهداف نسبی خود دست یافتهاند. جمهوری آذربایجان از جمله دولتهای شکننده به رهبری آقای الهام علیاف و زیر سلطه خاندان علیاف، سالهاست در الگوی آرمانی شکلگیری آذربایجان بزرگ و برتری در قفقاز به برنامهریزی برای تقابل با قدرتهای بزرگ منطقه از جمله ایران و روسیه مشغول بوده است.
سیاستگذاری آرمانگرا و احساسی بر سیاستگذاری عمومی بسیاری بازیگران نظام جهانی چیره شده است. الگویی از سیاستگذاری که اصل انتخاب عقلانی را کنار زده و سیاستها را بر اساس اهداف، نیات آرمانی و احساسی طراحی و اجرایی میکند.
دولتهایی که از سیاستگذاری عمومی آرمانی و احساسی بهره میگیرند، نهتنها به اهداف خود دست نمییابند؛ بلکه ضمن پذیرش شکست در سیاستگذاری، سبب وخامت اوضاع میشوند و سایر بازیگران منطقهای و جهانی مرتبط با خویش را نیز دچار بحران خواهند کرد.
سیاستگذاری آرمانی و احساسی که جلوه بارز دولتهای شکننده است، بهجای درک و تحلیل سیاست قدرت، همواره در فضای آرمانی و احساسی برتری جهانی بهسر میبرند و از تحلیل «هزینه ـ درآمد» سیاستها و اهداف خود عاجز هستند.
جمهوری آذربایجان از جمله دولتهای شکننده به رهبری آقای الهام علیاف، وزیر سلطه خاندان علیاف، سالهاست در الگوی آرمانی شکلگیری آذربایجان بزرگ و برتری در قفقاز به برنامهریزی برای تقابل با قدرتهای بزرگ منطقه ازجمله ایران و روسیه مشغول بوده است.
در این مقاله نقش سیاست آرمانی آذربایجان بزرگ بر فشار فزاینده علیه ایران در مناسبات منطقهای و جهانی را مورد بررسی قرار میدهیم:
یکم: دولت علیاف و فشار مذهبی بر ایران: قفقاز خود دارای چالشها و بحرانهای درازمدتی است که ریشه در نظم پیش از شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی دارد. با فروپاشی شوروی، بار دیگر چالشهای قدیمی از کما خارج شده و منطقه را با بحرانهای جدید سیاسی و ژئوپلیتیکی مواجه ساخت.
یکی از بحرانهای دائمی و فعال قفقاز از زمان فروپاشی شوروی را میتوان نزاع میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان دانست که تا امروز ادامه داشته و بحران اصلی در نظم و امنیت قفقاز محسوب میشود.
در سایه همین بحران میان آذربایجان و ارمنستان یا همان بحران قرهباغ است که قفقاز بهخصوص آذربایجان به میدان بازی قدرتهای جهانی و منطقهای بهویژه ترکیه، اسرائیل و حتی عربستان بدل شده و این رقیبان منطقهای ایران توانستهاند جمهوری آذربایجان را به خنجری در قلب ایران بدل کنند!
با توجه به پیوندهای بسیار محکم سیاسی، فرهنگی، نژادی، زبانی و... بهویژه پیوند مذهبی تشیع میان جمهوری آذربایجان و ایران، حضور رقیبان منطقهای ایران یعنی عربستان، ترکیه و اسرائیل در جمهوری آذربایجان که از ضدیت و نفرت دیرینه و بنیادین با اصول سیاسی تشیع برخورداند، با نیت تضعیف اصول سیاسی شیعه در آذربایجان و از سوی دیگر افزایش فشار مذهبی بر این طراحی شده است.
تضعیف تشیع در جمهوری آذربایجان با حضور نهادها و کارگزاران ترکیه، اسرائیل و عربستان که در پوشش فعالیتها و نهادهای اقتصادی، فرهنگی و... شدت یافته است، شیعیان آذربایجان، همسویی و همراهی آنان با ایران را تضعیف خواهد کرد. این سیاست یکی از جلوههای از دست دادن عمق راهبردی ایران در قفقاز است.
دوم: آذربایجان کوچک و توهم تصرف آذربایجان بزرگ: دولت جمهوری آذربایجان با پشتوانه دلارهای نفتی و گازی خود و دلگرمی به حمایت و سیاستهای آمریکایی، اسرائیلی و ترکیهای در قالب سیاست آرمانی تشکیل آذربایجان بزرگ، توهم تصرف و الحاق آذربایجان ایران به کشور خود را دارد!
دولت علیاف که دولت دستنشانده اردوغان در آذربایجان محسوب میشود با بهرهگیری از سیاستگذاری خارجی نابسامان و غلط ایران که سبب انزوای بینالمللی و فروپاشی اقتصادی ایران شده، ادعای رهبری، مدیریت و حکمرانی بر تمام آذریزبانهای جهان بهخصوص آذریهای ایران را نیز دارد.
در حالی که جمعیت شهروندان آذریزبان ایرانی بیش از جمعیت جمهوری آذربایجان است و مساحت تنها سه استان آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل که بخشی از استانهای آذرینشین ایران هستند نیز بیش از 100هزار کیلومتر مربع بوده و شهرهای بزرگ تاریخی مانند ارومیه، تبریز، اردبیل، خوی، و... را در خود جای داده و کل مساحت جمهوری آذربایجان حدود 87هزار کیلومتر مربع است، ادعای حمایت و رهبری آذریزبانهای جهان از سوی الهام علیاف را میتوان یک تلاش توهمی برای فتنهانگیزی در ایران و البته استعمار شهروندان آذری ایران برای تضمین بقای خاندان علیاف قلمداد کرد.
چنین الگوی سیاستگذاری و توهم را میتوان در الگوی نسبتاً موفق امارات متحده عربی مشاهده کرد که علاوه بر ایفای نقش منطقهای و جهانی، از یک حمایت خاص علیه ایران در بحث دروغین جزایر سهگانه ایرانی نیز برخوردار شده است.
اکنون دولت آذربایجان تلاش دارد تا چنین اجماعی از رقیبان و دشمنان ایران را در شمال ایران و منطقه قفقاز فراهم کند و توهم آذربایجان بزرگ با رهبری خاندان علیاف را شکل دهد.
سوم: آذربایجان قرینه عربستان در دریای خزر: طی چهار دهه اخیر بهخصوص از زمان قطع رابطه ایران و ایالات متحده آمریکا و سپس جنگ سرد این دو کشور در نظام منطقهای و جهانی، ایالات متحده همواره تلاش داشته تا از بازیگران منطقهای علیه ایران استفاده کند.
این سیاست بهرهگیری از بازیگران منطقهای علیه ایران، دارای بازیگران مختلفی بوده است که ترکیه اردوغان، عراق صدام حسین، طالبان افغانستان، قطر، امارات متحده عربی و بهشکل ویژه عربستان سعودی را شامل میشود. عربستان که طی بیش از چهل سال گذشته همواره یک دشمن رقیبنما برای ایران در معادلات منطقهای و جهانی بوده، نقش خود را بهخوبی بازی کرده است. چند سال است که چنین نقشی برای جمهوری آذربایجان در شمال ایران نیز طراحی شده است.
سیاستگذاران ایالات متحده آمریکا برای مقابله با ایران و محاصره نظام جمهوری اسلامی از همان سیاست تقویت عربستان در خلیج فارس برای جمهوری آذربایجان در دریای خزر و قفقاز بهره بردهاند.
همان سیاست حمایت از عربستان در خلیج فارس برای جمهوری آذربایجان در شمال ایران از سوی ایالات متحده آمریکا و متحدینش در حال پیگیری است. حمایتهای نظامی و تسلیحاتی ایالات متحده و متحدینش بهخصوص ترکیه و اسرائیل به جمهوری آذربایجان که بهعنوانهای خاص و فریبنده داده شدهاند را میتوان در این سخنان «باب منندز»، رئیس کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده پیگیری کرد که میگویند: «ترکیه برای تسلیح آذربایجان و امکان کشتار غیرنظامیان بیگناه ارمنی، در آستانه جنگ قرهباغ بیش از 77میلیون دلار تسلیحات در اختیار دولت آذربایجان قرار داده است.»
در جلسه استماع 14 دسامبر 2022 کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده آمریکا با حضور «کارن دونفرید»، معاون وزیر امور خارجه این کشور، بخشی از سیاست ایالات متحده برای قفقاز بهویژه مقابله با ایران را میتوان مشاهده کرد. آنجا که خانم دونفرید میگوید: «کمک نظامی به جمهوری آذربایجان در راستای منافع امنیت ملی ایالات متحده است و منجر به نتایج قابلتوجهی در مقابله با تهدیدات فراملی از سوی ایران و مختلکردن مسیرهای قاچاق به قفقاز جنوبی، روسیه و اروپا میشود.»
حمایت اروپا، ترکیه، اسرائیل و بهخصوص ایالات متحده از دولت علیاف نشان میدهد که سیاست آنان، ایجاد یک دشمن قرینه عربستان در مرزهای شمالی ایران است تا فشار همزمان از شمال و جنوب علیه ایران شکل گرفته و تقویت شود.
سیاستگذاری آرمانگرایانه و احساسی نظام جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته سبب شده تا بسیاری از دوستان ایران به رقیبان یا دشمنان تبدیل شوند!
این الگوی سیاستگذاری خارجی آرمانگرای نظام جمهوری اسلامی ایران در درازمدت سبب شده است تا یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی، همسایگان و رقیبان منطقهای ایران، به کسب حمایت و توجه دشمنان اصلی نظام جمهوری اسلامی یعنی ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و عربستان در قالب سیاست تقابل و تهدید ایران بدل شود. بازیگران منطقهای برای جذب سرمایههای اقتصادی، نظامی و... بخشی از سیاست خارجی خود را به تقابل، تهدید یا انزوای ایران اختصاص میدهند.
در چنین شرایطی است که برخی کشورهای همسایه از منافع بیشمار تحریم ایران کسب منفعت کرده و علاوه بر مزایای اقتصادی تحریم ایران، از منافع سیاسی و ژئوپلیتیکی تقابل ایران و غرب نیز بهرههای سنگین میبرند.
ترکیه و آذربایجان از جمله این کشورها هستند که بیشترین منافع از تقابل ایران و آمریکا در چهارچوب راهبرد سیاستگذاری آرمانی نظام جمهوری اسلامی را نصیب خود ساختهاند و به قول سناتور باب منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده آمریکا که در جلسه رسمی میگوید: «ایالات متحده در بستر آذربایجان است.» در این الگو حتی شایستگی و افتخار همبستری با ایالات متحده آمریکا را نیز کسب کردهاند!
سیاستگذاری خارجی آرمانگرا و نابسامان ایران سبب شده تا فشاری که طی چند دهه اخیر از سوی کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس بر ایران وارد میشد، اکنون بهگونهای فزاینده و همساز از قفقاز نیز بر ایران وارد شود.
فشار فزاینده قفقاز نهتنها منافع راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران، بلکه اصل ماهیت ژئوپلیتیکی ایران را نیز مورد تهاجم قرار داده است. در مرکز این فشار فزاینده قفقازی، بازیگر دستنشانده ترکیه یعنی جمهوری آذربایجان به رهبری الهام علیاف قرار گرفته که به گفته سناتور باب منندز برای کسب منافع خود، به شایستگی همبستری آمریکا و البته بسیاری بازیگران دیگر دست یافته است.
تقابل و قطع روابط جمهوری اسلامی ایران و قدرتهای بزرگ غربی بهویژه ایالات متحده آمریکا طی چهار دهه اخیر تنها به سود رقیبان و همسایگان کوچک ایران بوده است که اکنون به غولهای اقتصادی و سیاسی برای تهدید و گستاخی علیه ایران تبدیل شدهاند. تضعیف جایگاه ژئوپلیتیک و راهبردی ایران در نظام منطقهای و جهانی اکنون دستاویز تقابل و تهدید ایران از سوی دولتهای دوستنمایی مانند علیاف آذربایجان و اردوغان ترکیه شده است تا حداکثر سود را از دوستی و همراهی با رقیبان و دشمنان ایران یعنی اسرائیل، عربستان و آمریکا کسب کنند.
5965
منبع: دیپلماسی ایرانی
نویسنده: اسلام ذوالقدرپور
۱۶:۵۱ ,۲۵ دی ۱۴۰۱