
سازمان همکاری شانگهای در 15 ژوئن 2001، با عضويت ازبکستان در سازمان شانگهای پنج؛ سازماني که در سال 1996 براي حلوفصل اختلافات مرزي بين کشورهاي روسيه، چين، قرقيزستان، تاجيکستان و قزاقستان و تقویت اعتماد نظامی در نواحی مرزی شکل گرفته بود، تأسیس شد. اين سازمان طي دو دهه توانسته بر نقش بينالمللي خود بيفزايد و با پذيرفتن اعضای ناظر و اصلی جدید عملاً از قالب منطقهاي خود خارج شود.
آمريكا پس از فروپاشي شوروي و در پي عدم حضور يك قدرت رقيب همسطح، به يکجانبهگرايي روي آورد. دستاندازي این کشور به عرصههاي ژئوپلیتيک پيرامون روسيه در آسياي مرکزي باعث شد تا روسيه خطر بزرگي را از سوي اين کشور به خصوص از بعد تجزیه احساس کند. ازسويديگر ناتواني روسيه در ممانعت از گسترش روبهشرق ناتو، مسکو را وادار کرد تا با تفاهم استراتژيک با کشورهاي منطقه و همکاري با چين، به تحديد نفوذ ايالات متحده و ناتو روي آورد. همين مسئله در مورد چين نيز صادق بود. چين به دلايل استراتژيک مهمي از محاصره خود توسط آمريکا نگران شده و پايگاههاي نظامي متعدد اين کشور در مناطق مختلف اطراف قلمرو خود ازجمله آسياي مرکزي و شرق دور را تهديدي جدي عليه امنيت ملي و منافع خويش ارزيابي ميکرد.
برايناساس چين و روسيه با تعميق روابط دوجانبه ازيکسو و با تعميق روابط با کشورهاي منطقه به شکل مجزا يا در قالب سازمان شانگهای تلاش کردند تا از نفوذ استراتژيک ايالات متحده در منطقه بکاهند؛ لذا از بدو تأسیس، شانگهای اصولاً به عنوان سازمانی امنیتی با هدف ایجاد موازنه با ناتو و آمریکا در نظر گرفته شده است.
امروزه این سازمان میاندولتی با گذشت دو دهه، با تعریف حوزههای مختلف فعالیت اعم از تجاری و اقتصادی، امنیتی، زیرساختی، و فرهنگی نقشی فراگیرتر یافته و با خارج شدن از فهم اولیه از تأسیس آن به عنوان سازمانی امنیتی به سازمانی «چندمنظوره» تبدیل شده است. سازمان شانگهای در سالهای اخیر با ایجاد پروژههای اقتصادی مانند طرح «جاده و ابریشم» چین و همینطور «اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا» روسیه، ابعاد اقتصادی قویای پیدا کرده و همکاریهای بانکی، تسهیل بازرگانی میان اعضا، و سرمایهگذاری در حوزۀ انرژی را مدّنظر قرار داده است.
عضویت چین و روسیه (اعضای دائم شورای امنیت) و هند به عنوان قدرتهای بزرگ سیاسی، اقتصادی، فناورانه و نظامی دنیا وزن ویژهای به این سازمان داده است. با ۲۵ درصد مساحت کره زمین، و دوسوم جمعیت کل دنیا (به خصوص به خاطر چین و هند)، و عضویت بزرگترین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی دنیا در آن، سازمان شانگهای در صورت رفع موانعی چون تضاد منافع اعضا (تخاصم هند و پاکستان، رقابت گاه تا حد تخاصم هند و چین، رقابت طرحهای اقتصادی «پهنه و راه چین» با «اتحاد اقتصادی اوراسیای روسیه»)، اتحادهای فراسازمانی (عضویت هند در گروه کواد با حضور استرالیا، ژاپن و آمریکا به منظور مهار چین یا اقدامات هند در شورای امنیت سازمان ملل و گروه ویژۀ اقدام مالی علیه پاکستان)، روند کند همگرايي، ساختار ضعیف و نامنسجم، ناهمگونی ارزشی و منفعتی اعضا و نداشتن دستورکارهای مهم، میتواند به عنوان يک سازمان موفق، مطرح شده و با پتانسيل خوبي که دارد جایگاه خود را در سطح بینالمللی تثبیت نماید.
ایران در اواخر دولت آقای خاتمی با تلاش بسیار عضو ناظر سازمان شد و در زمان دولت آقای احمدینژاد در سال ۲۰۰۸ برای عضویت کامل در آن تقاضا داد. کشورمان هرچند زودتر از پاکستان و هند، عضو ناظر این سازمان شده بود اما عضویت دائم آن به دلیل تحریمهای سازمان ملل به واسطه موضوع هستهای که روسیه و چین هم از موافقان آن بودند، سیاست تقابلجویانه ایران با آمریکا که میتوانست بر روند همکاریهای گسترده اقتصادی و سیاسی روسیه و چین با این کشور و اروپا تأثیر بگذارد، و مخالفت برخی کشورهای عضو (در آغاز قزاقستان و ازبکستان به دلیل نزدیکی با آمریکا و بعدتر مخالفت جدی تاجیکستان تا همین اواخر به دلیل حضور افرادی چون محیالدین کبیری، رهبر نهضت اسلامی این کشور و از مخالفان امام علی رحمان) به تعویق افتاد.
رفع تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بعد از برجام و پیگیریهای انجامشده در زمان آقای روحانی، جلب موافقت تاجیکستان، و رویکرد تهاجمی و آشکار دولت آمریکا در دوره دونالد ترامپ و دوره بایدن در جنگ تجاری با پکن و تهدید مستقیم منافع مسکو که باعث تغییر نگاه این کشورها به موضوع تقابل با آمریکا شده است، عضویت ایران را در سازمان شانگهای تسهیل کردند و بالاخره بعد از نزدیک به دو دهه در سفر اخیر آقای رئیسی، عضویت کامل ایران در این سازمان تصویب و روند رسمی آن شروع شده و احتمالاً تا دو سال آینده به طول خواهد انجامید. هرچند در این مدت باید به روند داخلی تصویب این عضویت در مجلس و موانعی احتمالی در این مسیر نیز توجه داشت.
کشورمان به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی (پل بین شمال و جنوب و شرق و غرب)، وزن و اهمیت ژئواکونومیکی (منابع غنی انرژی، بازار مصرف بزرگ، منابع انسانی جوان و متخصص)، و قدرت نظامی و امنیتی نقش و جایگاهی مهم در این سازمان خواهد داشت. در درازمدت در حوزه سیاست سخت، عضویت در این سازمان میتواند سبب افزایش جایگاه ایران در عرصه بینالمللی شود. افزایش نقش ژئوپلیتيک جمهوري اسلامي ايران در منطقه، افزايش امکان چانهزني کشور در شوراي امنيت، تقويت همکاريهاي منطقهاي و تحدید حضور و نفوذ قدرتها (آمريکا) و ساختارهاي فرامنطقهاي (ناتو)، و تأمین برخی منافع امنیتی (به خصوص در مبارزه با تروریسم، قاچاق، جرائم سازمانیافتهشده و افراط گرایی) از جمله منافع متصور خواهند بود.
اما آنچه این روزها برای کشورمان اهمیت دارد منافع کوتاهمدت به خصوص منافع اقتصادی ایران از عضویت در سازمان شانگهای است. دراینزمینه نباید فراموش کرد که به رغم پتانسیل بالای اقتصادی سازمان شانگهای، این سازمان یک سازمان اقتصادی واقعی نظیر آسهآن یا اتحادیه اروپا نیست و توانمندیهای اجرایی محدودی دراینزمینه دارد. در کنار موانع داخلی سازمان جهت ایجاد یک اتحادیه اقتصادی، تحریمهای یکجانبه آمریکا باعث شده تا کشورهای عضو ازجمله قدرتهای اقتصادی آن نظیر چین و هند در گسترش روابط اقتصادی و تجاری با ایران ملاحظه و محدودیتهای بسیاری داشته باشند و فرصت بهرهمندی از امکانات اقتصادی سازمان برای ایران به آسانی میسر نشود.
در این ارتباط، وخیم شدن مذاکرات هستهای و احتمال وضع تحریمهای سازمان ملل در آینده که بدون رضایت چین و روسیه ممکن نیست، چشمانداز بهرهمندی کوتاهمدت ایران به خصوص در حوزه اقتصادی را تیرهتر خواهد کرد. بههمینخاطر نیز هست که در بند 25 بیانیه پایانی اجلاس اخیر سازمان شانگهای از تمامی طرفها ازجمله ایران خواسته شده تا به تعهدات خود در چارچوب برجام عمل کنند. بااینحال باید امیدوار بود تا کشورمان ضمن مدیریت صحیح موضوع هستهای و ممانعت از بازامنیتی شدن آن، از تقابل به وجود آمده بین آمریکا و چین ازیکسو و آمریکا و روسیه ازسویدیگر نهایت استفاده را برده و جایگاه و منافع خود را در منطقه و جهان ازجمله در سازمان شانگهای تأمین کند. ازسویدیگر، باید امیدوار بود تا شرقگرایی دولت جدید به تجربه مشابه ناکام دوره آقای احمدینژاد تبدیل نشده و سکانداران جدید سیاست خارجی در کشور، سیاست خارجی متوازنی را بین شرق و غرب برگزینند.
نویسنده: بهزاد احمدی
۱۵:۳۲ ,۳۰ شهریور ۱۴۰۰