
جلال خوشچهره تأکید دارد که اهمیت قطعنامه پایانی نشست دورهای پارلمان اروپا که کانون توجه خود را «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» قرار داده، میتواند بیانگر نوع رویکرد اروپاییان در روابط جاری خود با تهران باشد: تحریم بخشی از نهادها و سازمانهای سپاه؛ تحریم کامل و یا تروریستخواندن این نهاد، حاوی سه معناست. در معنای نخست، اروپاییان همچنان کج کردهاند اما نریختهاند. بهعبارتی تحریم اشخاص و برخی سازمانهای وابسته به سپاه، امری پایانبخش به روابط نیست.
تنش روبهتزاید تهران و اروپا اگرچه پیش از این هم سابقه داشته اما بهنظر میرسد این بار صورت مسئله با گذشته تفاوت ماهوی کرده است. نیمه دهه هفتاد قرن شمسی گذشته بود که دولتهای اروپایی در اقدامی اعتراضی سفیران خود را از تهران فراخواندند و به این ترتیب روابط ایران و اروپا به کمترین سطح خود کاهش یافت. این اقدام در آن هنگام واکنشی بود محدود به آنچه در رستوران «میکونوس» رخ داد. در واقع بهرغم دیگر اختلافات اروپا با تهران درباره حقوق بشر، تروریسم و مسئله اسرائیل، اما اروپاییان توجه عمده خود را به اتفاقی محدود کرده بودند که بهگونهای نقض حاکمیت یکی از دولتهای اروپایی در بستر کنشهای سیاسی داخل ایران بود.
انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۷۶ و استقرار دولت اصلاحات در ایران به پایان قهر اروپاییان انجامید و بهزودی تنش جای خود را به بهبود روابط داد. این روابط در پیامد سه دولت دیگر در ایران باز هم دچار فرازونشیبهای مختلف شد. اختلافات این بار جنس دیگری داشت و آن، برجستهشدن توانمندی هستهای ایران و درکی بود که دولتهای قاره سبز به پیروی سینوسوار از سیاستهای آمریکا، ابراز میکردند.
توافقنامه «برجام» میتوانست نقطه پایانی بر کشاکش درازآهنگی باشد که مانع عادیسازی روابط بود. خروج یکجانبه دولت «دونالد ترامپ» و در این حال سنگاندازیهای داخلی و خارجی به این توافق هستهای، روابط تهران و اروپا را دوباره در مسیری بهسوی افزایش تنشها پیش برد. اینکه کدام طرف در بروز این وضع بیشترین مسئولیت و تقصیر را داشت، موضوع این مجال نیست اما مهم این بود که روابط تهران ـ اروپا تابعی از مماشات طرفین برای حفظ همان حداقل باقیمانده در تعاملات بود. طرفها بهرغم انتقادها و دلخوریها از هم، تلاش برای یافتن ایدههای راهگشا را ادامه میدادند. این روند تا هنگامی ادامه داشت که امیدها به احیای برجام هنوز جای خود را به سرخوردگیهای متقابل نداده بود.
اکنون اما تنش در روابط، بار دیگر به نقطه جوش خود نزدیک شده است. موارد اختلافی بیش از آنچه هست که در گذشته بود. به عبارت دیگر میتوان گفت؛ اگر در گذشته و برای دستیابی به راههای تعامل سازنده، از دیگر موارد اختلافی چشمپوشی میشد ولی حالا همه آنها بهعلاوه مواردی تازهتر مانند جنگ اوکراین، سپاه پاسداران و جدا انگاری ولی همپوشانی دو موضوع گفتوگوهای برجامی و اختلافات پادمانی تهران با آژانس بینالمللی انرژی هستهای، ناآرامیهای داخلی و سرانجام روابط منطقهای ایران در دستورکار اروپاییان قرار گرفته است. علاوه بر این، تهران زیر بار جنگ نرم گسترده و کمبدیلی قرار گرفته که عرصه را برای روابط خارجی آن سختتر از هر زمان کرده است.
اجلاس فصلی پارلمان اروپا در استراسبورگ قرار است بهگونهای ماحصل تنش روبهتزاید روابط تهران و اروپا را در تصمیم پنجشنبه خود رونمایی کند. این در حالی است که دولتهای اروپایی زیر فشار افکارعمومی، لابیهای پیدا و پنهان واشنگتن و دیگر دولتها برای دوری هرچه بیشتر از تهران قرار دارند. بدیهی است تصمیم پارلمان اروپا میتواند چشماندازی را ترسیم کند که دولتهای اروپایی بیرون از این تصمیم، بهسختی خواهند توانست بر آن چیره شوند. اما تصمیم اجلاس استراسبورگ چه خواهد بود؟ آیا این تصمیم که در قطعنامه پایانی اجلاس اعلام میشود، نقطه پایانی در روابط پر از مماشات تهران و اروپاست و قرار است نقطه عطفی دیگر دراینباره باشد؟
آیا قطعنامه پایانی به اجماع شکلیافته کنونی علیه تهران استحکام و گستره بیشتری خواهد بخشید یا همچنان تابعی از ملاحظات دولتهای اروپایی در ادامه روابط خود با تهران ـ بهویژه حفظ آخرین روزنههای امید به احیای برجام ـ خواهد بود؟
آنچه روشن است اینکه اروپاییان در راهبردی خطی و گام به گام، بر حلقه فشارهای خود علیه تهران افزودهاند اما نه به این معنا که بخواهند به همه چیز پایان دهند.
ازاینرو ماهیت قطعنامه پایانی که کانون توجه خود را «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» قرار داده، میتواند بیانگر نوع رویکرد اروپاییان در روابط جاری خود با تهران باشد. تحریم بخشی از نهادها و سازمانهای سپاه؛ تحریم کامل و یا تروریستخواندن این نهاد، حاوی سه معناست. در معنای نخست، اروپاییان همچنان کج کردهاند اما نریختهاند. بهعبارتی تحریم اشخاص و برخی سازمانهای وابسته به سپاه، امری پایانبخش به روابط نیست.
این امر میتواند هر زمان اصلاح شود. معنای دوم؛ یعنی تحریم کامل به مفهوم اقدام برای فرسودهسازی اقتصاد ایران خواهد بود. معنای سوم که تروریستیخواندن سپاه پاسداران است، میتواند همان نقطه جوش در روابط را رقم بزند. در این صورت باید پذیرفت که اروپاییان مسیری متفاوت از گذشته را در قبال حاکمیت سیاسی ایران در پیش گرفتهاند.
ممکن است چنین بنماید که دولتهای اروپایی بهویژه تروئیکای اروپایی که بیشتر دولتهای این قاره را در روابط با ایران نمایندگی میکنند، اکنون جلودار افزایش تنش هستند اما بهمعنای آن نیست که این سه به تمامی در یک موضع مشترک قرار دارند. همچنین دیگر اعضای اتحادیه اروپا نیز الزاماً همانگونه نمیاندیشند که لندن بهعنوان بازیگری بیرون از این اتحادیه میخواهد به آنان بقبولاند.
همه چیز به قطعنامه پایانی اجلاس استراسبورگ بستگی دارد آن هم با قبول این واقعیت که تنش روبهتزاید تهران و اروپا روندی متفاوت از گذشته را در حال تجربهکردن است.
5965
منبع: دیپلماسی ایرانی
نویسنده: جلال خوشچهره
۱۱:۱۶ ,۲۸ دی ۱۴۰۱