
حزب جمهوریخواه در تاریخ خود فراز و نشیبهای بسیار زیادی را پشت سر گذاشته است. این حزب در اواسط قرن نوزدهم پس از فروپاشی حزب ویگ تأسیس شد و هدف اصلی آن مخالفت با گسترش بردهداری به مناطقی بود که جدیداً به خاک آمریکا اضافه شده بودند. در آن زمان حزب جمهوریخواه حزب چپ آمریکا محسوب میشد که طرفدار احیای حقوق اقلیتهای نژادی و سیاستهای دولت رفاهی بود. این حزب عمدتاً هویت چپ خود را حفظ کرد تا این که در زمان ریچارد نیکسون با در پیش گرفتن «استراتژی جنوبی» هویت خود را تغییر داد و به حزب راست اقتصادی و حامی منافع سفیدپوستان جنوبی تغییر یافت. دومین دگردیسی مهم در زمان ریاست جمهوری رانلد ریگان رخ داد. در این دوره سیاستهای رادیکال بازار آزاد به حزب مسلط شد و حزب با شیبی تند روند رادیکالیسم را در پی گرفت. اما امروز میتوان با اطمینان از سومین دگردیسی بزرگ در این حزب سخن گفت، دگردیسیای که با ریاست جمهوری ترامپ اتفاق افتاده است.
اگر دگردیسی اول از چپ به راست بود و دگردیسی دوم از راست میانه به راست بازار آزاد رادیکال، دگردیسی سوم از راست بازار آزاد به راست پوپولیست و کیش شخصیت ترامپ است. تا پیش از قدرت گرفتن ترامپ، حزب جمهوریخواه حزبی بود که در آن اولویتهای سیاستگذاری مهمتر از شخصیت بود. مسائلی مثل مخالفت با افزایش مالیات، کاهش بدهی دولت، و کوچک کردن دولت مهمترین اولویت این حزب بودند. پیش از ترامپ هم این حزب بارها شاهد ظهور رادیکالیسم بود، چه در سال 1994 که گروهی از جمهوریخواهان جوان و رادیکال به رهبری نیوت گینگریچ بر مجلس نمایندگان تسلط یافتند، چه در سال 2010 که جنبش تی پارتی در اعتراض به بسته حمایتی اوباما شکل گرفت، و چه در سال 2014 که فراکسیون «آزادی» در مجلس نمایندگان تشکیل شد و دست به رادیکالترین حرکات ممکن زد، از جمله تعطیلی دولت فدرال برای جلوگیری از افزایش بدهی دولت.
اما آن چیزی که مهم بود این بود که در تمام این مدت وفاداری به سیاست بازار آزاد مهمتر از افراد بود. حزب جمهوریخواه مانع برکناری نیکسون نشد. جان بِینِر در دهه 1990 یکی از مهمترین چهرههای جنبش راست بود، ولی در دهه 2010 دیگر حزب بیش از حد به سمت راست حرکت کرده بود و او مجبور شد از مقام ریاست مجلس نمایندگان استعفا دهد. جرج بوش پسر در آخرین سالهای دولتش محبوبیت پایینی بین جمهوریخواهان داشت چون قادر نبود بدهی دولت را کاهش دهد.
اما در زمان ترامپ این مسئله تغییر پیدا کرده است و حزب جمهوریخواه شخص ترامپ را از هر اولویت سیاستگذاری فراتر برده است. مهمترین نمونه این امر این است که لیز چینی به زودی مقام خود در رهبری حزب در مجلس نمایندگان را از دست خواهد داد. لیز چینی، دختر دیک چینی، معاون سابق رئیس جمهور، یکی از محافظهکارترین سیاستمداران تاریخ آمریکا است که از سیاست داخلی تا سیاست خارجی به رادیکالترین جناح تعلق داشته است. جانشین او الیس استفانیک است، یکی از میانهروترین جمهوریخواهان که مقام سوم در همراهی با دموکراتها در مجلس نمایندگان را داشته است. اما چینی از معدود جمهوریخواهانی است که به استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان رای مثبت داد و دست از انتقاد از ترامپ نشسته است، در حالی که استفانیک دروغ بزرگ ترامپ یعنی ادعای تقلب در انتخابات 2020 را تکرار میکند. در دهه 2010 امکان نداشت که چهرهای مثل استفانیک هیچ شانسی برای ورود به رهبری حزب را داشته باشد، و بهخصوص محافظهکار سرسختی مثل چینی را کنار بزند. اما در دهه 2020 این امر ممکن است، چون دیگر اولویت اول حزب جمهوریخواه سیاستهای محافظهکارانه نیست، بلکه فقط وفاداری شخصی به ترامپ ملاک است.
نشانههایی فراتر از برکناری چینی هم وجود دارند. یکی از مهمترین نشانهها واکنش جمهوریخواهان به بسته حمایتی 2 تریلیون دلاری بایدن است. این بسته که با اختلاف بزرگترین بسته حمایتی در تاریخ آمریکا است، عملاً با مخالفت عمدهای از سوی جمهوریخواهان مواجه نشده است. در سال 2010 بسته بسیار کوچکتر 200 میلیاردی اوباما به شکلگیری جنبش تی پارتی منجر شد، اما اعتراض به بسته بایدن عملاً از فضای سیاسی آمریکا غایب است. جمهوریخواهان به جای اینکه به افزایش مخارج و قدرت دولت فدرال اعتراض کنند، تلاش میکنند که بحث را به مسائلی مانند مهاجرت و مسائل فرهنگی تغییر دهند، و همچنین با تصویب قوانین سرکوب رای اقلیتهای نژادی در ایالتهایی مثل جورجیا و فلوریدا و «بازرسی» آرا در ایالت آریزونا دروغ تقلب در انتخابات 2020 را زنده نگه داشتهاند. این امر نشان میدهد که تمام حزب جمهوریخواه اولویتهای خود را با اولویتهای ترامپ تنظیم کرده است. ترامپ در حقیقت حزب جمهوریخواه را به حزب شخصی خود تغییر داده است. در تاریخ آمریکا این مسئله سابقه نداشته، و باید دید که آیا لیبرالها و دموکراتها ابزار لازم برای مقابله با کیش شخصیت ترامپ را در اختیار دارند یا خیر.
نویسنده: علی نظیفپور
۲۰:۰۹ ,۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰